زلزله آذربایجان شرقی، حادثهای دلخراش و غمانگیز در دفتر تقویم ایران زمین است. از دست دادن بیش از ۳۱۰ هموطن آذریزبان و بی خانمان شدن بسیاری دیگر، از عواقب برخی بیتدبیریها در ایمنسازی و بهسازی خانههای روستایی است. اما شاید فاجعهبارتر از زلزله اخیر ورزقان و هریس و اهر، مرگ هموطنان ما در تصادفهای جادهای باشد.
در بحبوحه انتشار اخبار زلزله اخیر و شاید دو روز پس از آن، خبری منتشر شد که لابهلای اخبار زلزله گم شد و نتوانست توجهها را به سمت خود جلب کند. یکی از فرماندهان پلیس راهنمایی و راهنمایی کشور پس از زلزله اعلام کرد که آمار فوتشدگان این حادثه با فوتهای ناشی از تصادفهای جادهای در راههای کشور، آن هم فقط به اندازه 5 روز، برابر است.
به عبارت دیگر اگر در زلزله 6 ریشتری آذربایجان بیش از ۳۱۰ نفر کشته شدند، هر 5 روز نزدیک به همین میزان از ایرانیان جان خود را در جادههای کشور از دست میدهند. آمار و فوتیها و زخمیهای حوادث جادهای در تعطیلات عید فطر نیز موید همین مطلب است.
در 48 ساعت این تعطیلات، 89 ایرانی جان خود را از دست دادند و 600 نفر نیز زخمی شدند. برابری آمارهای فوتی تصادف جادهای در 5 روز با زلزله اخیر، نشاندهنده وخامت و یا حتی مهابت تصادفهای جادهای و نیز مرگ و میر ناشی از آن است.
اما پرسش این است که چرا این آمارها به اندازه اتفاقی مانند زلزله توجهها را به خود جلب نمیکند و باعث ایجاد یک حرکت ملی برای امداد و نجات این افراد نمیشود؟ بیشک 89 نفری که در تعطیلات عید فطر در جادههای کشور جان خود را از دست دادند و یا خانوادهها و بازماندگان آنان، پیشتر و به عبارت دقیقتر، تنها هفتهای پیشتر، از مرگ ۳۱۰هموطن آذری زبان خود متاثر شده و به دنبال امداد و کمک به بازماندگان بودند. همچنین آنان را میتوان در زمره منتقدانی قرار داد که از دولت میپرسند چرا روند نوسازی و مقاومسازی خانههای روستایی با آهنگی کند پیگیری میشود؟
اما آیا در اینجا نیز میتوان انگشت اتهام را به سمت مدیریتها نشانه گرفت و دولت را در این باره مقصر دانست؟ همچنین باید پرسید:
چه چیز باعث نادیده گرفتن مسئله مهم مرگ ایرانیان بسیار در حوادث جادهای از سوی ما و نه مسئولان میشود؟
باید به این نکته توجه کرد که این میزان از حوادث رانندگی با وجود قوانین سختگیرانهای اتفاق میافتد که چندی است اجرا میشود. با وجود این به نظر میرسد علت اصلی فراموشی فاجعه بزرگی به نام "مرگ ایرانیان در سوانح جادهای" عمومیت و همهگیری مسئله باشد و همین است که ما یعنی رانندهها را از آن غافل میکند.
باور غلطی به نام «اطمینان از عملکرد خودرو و اطمینان از مهارتهای رانندگی خویش» در بسیاری مواقع باعث میشود این واقعیت را از یاد ببریم که کنترل فنآوری (در این جا خودرو) تا حدی ممکن است و راهحل نهایی برای کنترل خسارتها و حوادث احتمالی «کنترل رفتارهای خویش» است. به عبارت دقیقتر، تنها زمانی میتوان احتمال بروز سوانح را به حداقل رساند که رفتارهای ما در رانندگی با بیشترین اطمینان همراه باشد.
مدرن بودن، کنترل کردن است و در غیاب همین کنترل رفتار است که نه ما به رانندگی میان خطوط عادت داریم و نه به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و همه احتمال بروز سوانح را، به غلط، به داشتن مهارت های خود، فرو میکاهیم؛ از اینروست که اغلب رانندههای ایرانی، با تکیه بر تواناییهای حداقلی و نیز امکانات و فنآوریهای خودرو، بیمحابا در جادههای کشور رانندگی میکنند. رانندگیهای بیمحابا، بی توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی و از همه مهمتر، بیتوجهی به حریم و حقوق دیگران در رانندگی از معضلات اجتماعی دیرپای ما ایرانیان است.
البته از معضلات دیگر ما نیز همین است که برخی بیتدبیریها در زلزله اخیر و کندی حرکت نوسازی خانههای روستاییان را میبینیم، اما بیتوجی و بیمبالاتی خود در رانندگی را که باعث به خطر افتادن جان خود، خانواده و دیگر هموطنان ما میشود نمیبینیم.
تا دیر نشده باید به این اندیشید و این مشکل عمومی و ملی را به بحث گذاشت که چرا هر 5 روز به اندازه یک زلزله 6 ریشتری در هریس و ورزقان و اهر، ایرانیان در جادههای خود جان خود را از دست میدهند. پرسش آخر اینکه آیا سزاوار نیست که به اندازه حادثه اخیر به حوادث هر روزه در جادههای کشور بیندیشیم؟
واااااااااااااااای !!!!!!!!!
خدایا رحم کن ...
...
حال می پندارم هدف از زیستن این است رفیق:
من شدم خلق که با عزمی جزم
پای از بند هواها گُسَلَم
پای در راه حقایق بنهم
با دلی آسوده فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل
مملو از عشق و جوانمردی و علم
در ره کشف حقایق کوشم
زره جنگ برای بد و ناحق پوشم
ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام، بر دِگران نیز نکو آموزم
شمع راه دگران گردم و با شعلة خویش ره نمایم به همه
گرچه سراپا سوزم من شدم خلق که مثمر باشم
نه چنین زائد و بی جوش و خروش
عمر بر باد و به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش فهمیدم . . .
سلام
به نظر مهمترین عامل در این تصادفات اعتماد به نفس کاذب رانندگانه که با سرعت بالا فکرش رو هم نمیکنن یه لحظه چپ میشن و همه در این فکر هستن که حادثه مال دیگرانه
این روزنامه چاپ آمریکا نوشت: دولت اوباما کماکان ادعا میکند که زمان و فرصت مناسب برای اعمال دیپلماسی موجود است اما بسیاری از کارشناسان میگویند با توجه به فعالیتهای هستهای افزایش یافته از سوی ایران، نمیتوان انتظار بهبود اوضاع را داشت مگر آن که اقدامی جدی صورت بگیرد.
این روزنامه ادعا کرد نتانیاهو نیز میخواهد پیش از مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا ، اوباما را به شدت تحت فشار قرار دهد تا دست به اقدامی جدی در قبال ایران بزند.
فشارهای اقتصادی و سیاسی پیاپی علیه ایران تاکنون سبب بروز نتایج دلخواه و مطلوب نشده است و اجلاس کشورهای جنبش عدم تعهد و شرکت رهبران جهان بیانگر ناکامی سیاستهای دولت اوباما و ادعای آن مبنی بر انزوای ایران به لحاظ سیاسی و اقتصادی است.
به نوشته نیویورک تایمز ؛ از همه بدتر این که سفر بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد برگ برنده بزرگی را به دست ایران داده است.
اجلاس تهران بهترین فرصت را به ایران داده است که از برنامه هستهای خود دفاع کند.
lممنون از حضور گرمتان
سلام
متاسفانه وبلاگتان درست باز نشد تخصصی نظر بدم -شرمنده
.......................
بنویس که هرچه نامه دادم نرسید / بنویس که یک نفر به دادم نرسید
بنویس قرار من و او هفته بعد / این جمعه که هرچه ایستادم نرسید
سلام حق با شماست
واقعا فاجعه س
سلام
خدا قوت!
مقاله بسیار مفید و آموزنده ای بود. تکیه بیش از حد به توانایی ها ی رانندگی و نادیده گرفتن محدودیت های خویش و خودرو و مهندسی جاده و موقعیت عامل بروز سوانح غیرقابل جبرانی می شود
سلامت و موفق باشید
یا علی